نوشآباد اصفهان، از اون شهرهای کوچیکه که شاید هرگز نبینین و چیزی دربارهاش نشنوین. ولی اگه یه بار تو کوچهپسکوچههاش نفس بکشین، زیر آسمون بینظیرش قدم بزنین، و دل به دل مردم مهربونش بدین، دیگه هرگز فراموشش نمیکنین. اگه دلتون میخواد بدونین این شهر قشنگ کویری کجاست، این نوشته پاسارگاد رو تا آخر بخونین. میخواهیم چیزهایی براتون تعریف کنیم که شاید خود بچههای نوشآباد هم ندونن!
شهر نوشآباد توی استان اصفهان، و نزدیک کاشانه. درباره نامگذاری این شهر، روایتهای مختلفی وجود داره. یکی از پرطرفدارترین روایتها، اینه که کاروان انوشیروان، بیستودومین شاهنشاه ساسانی، از مسیری عبور میکرده، چشمهای میبینن، و برای استراحت توقف میکنن.
شاهنشاه ایران از آبوهوای منطقه لذت میبره، و دستور میده دِهی درست کنن و اسمش رو هم اَنوشاباد بذارن. بعضیها میگن انوشاباد از کلمه انوشه گرفته شده، که یکی از معنیهاش، خرم و خوشحاله.
بعضی دیگه هم میگن این اسم، از خود انوشیروان گرفته شده. بعد هم در گذر زمان حرف الف حذف شده، و با پسوند آباد، بهصورت نوشآباد دراومده.
هرکدوم از این روایتها درستتر باشه، در این شکی نیست که قدمت نوشآباد حداقل به هزاروپونصد سال میرسه. این آبادی از همون زمان، به یکی از اقامتگاههای مهم برای کاروانهای تجاری و نظامی تبدیل میشه که از این مسیر عبور میکردن.
مردم این دیار در طول صدها سال، یاد گرفتن با حفر قنات، به کشاورزی رونق بدن. با استفاده از خشت و کاهگل، خونههایی بسازن که از گرمای ذوبکننده تابستون، و سرمایه استخوانسوز زمستون حفظشون کنن و با حفر راههایی در دل زمین، از شر اشرار در امان بمونن!
بهگفته نوشآبادیها، اگه تا اواسط دهه چهل خورشیدی (۱۹۶۰ میلادی) به این منطقه میرفتین، روستای بکری میدیدین که آب توی قناتهاش جاری بود، خزینههاش مشتری داشت، و کوچههاش عطر خوش کاهگل میداد.
اما با رسیدن موج تغییرات در سبک زندگی ایرانیها توی اون دوره، خیلی از قناتهای نوشآباد هم خشکیدن، و آب لولهکشی جاشون رو گرفت. خزینهها جاشون رو به حمومهای خونگی دادن، و آجر جای کاهگل رو گرفت. البته هیچکدوم از اینها باعث نشدن نوشآباد عزیز، جذابیتهای خودش رو برای مسافرها و گردشگرها از دست بده! مردم این منطقه هم که دلشون بهوسعت کویره، و سر به آسمون بیانتها دارن، سعی کردن تاریخ و فرهنگ پرافتخارشون رو زنده نگه دارن.
نوشآباد مثل خیلی از شهرهای کویری دیگه، روزهای بهاری و پائیزی زیادی نداره. تابستون و زمستون توی این منطقه، خیلی زود سروکلهشون پیدا میشه. توی فصلهای گرم، هوا خیلی گرم و خشک، و توی فصلهای سرد هم حسابی سرد و خشکه. بنابراین اگه تحمل این دو وضعیت آبوهوایی براتون سخته، باید برنامهریزی دقیقی داشته باشین تا طی همون روزهای کوتاه بهار و پائیز به نوشآباد برین. این فصلها آبوهوای ملایم و معتدلی دارن، و روحتون رو تازه میکنن!
این آبوهوا، نوشآباد رو به جای مناسبی برای کاشت پنبه، پیاز، گندم و جو تبدیل کرده. انار، انگور و آلوچه هم جزو محصولات باغی هستن که البته بهخاطر کمبود آب، این روزها کمتر باغبونی سراغشون میره.
شهرهای کوچیک کشورمون، بهاندازه شهرهای بزرگ و کلانشهرها، جذابیتهای تفریحی ندارن. اما مراسمی که در زمان شادی و غم توی این شهرها و روستاها برگزار میشن، تو هیچ کلانشهری پیدا نمیشه.
نوشآباد هم از این قاعده مستثنا نیست. کلی آئینهای سنتی توی فرهنگ عامه مردم این منطقه هستن، که خیلیهاشون، بهویژه اونهایی که با باورهای مذهبی مردم گره خوردن، هنوز هم زنده و پویا هستن.
مراسم هوربابایی از آئینهای برکتبخشی زرتشتی باقیمونده. امروزه توی ماه رمضون انجام میشه، و برخلاف خیلی از آئینهای اینچنینی توی گوشهوکنار کشورمون، مورداستقبال بچهها هم هست.
شبهای سیزدهم، چهاردهم و پونزدهم ماه رمضون، چند نفر از بچهها، دستهای تشکیل میدن، و جلوی در خونه همسایهها و اهالی محل میرن. یکی از بچههای اون خونه، یا حتی بزرگترها رو صدا میزنن، و براشون شعرهای عامیانه یا سوره شمس رو میخونن. البته شعرها رو سردسته میخونه، و بقیه بچهها هم بعد از پایان هر مصرع، فریاد میزنن: «هوربابا»!
صاحبخونه هم بعد از شنیدن شعرخوانی بچهها، بهشون خوراکی یا پول میده. همه خوراکیها و پولها توی جعبهای گذاشته میشن که فرد میوندار در دست داره. بعد از پایان مراسم هم، بچهها همه اونها رو بین خودشون تقسیم میکنن.
جالبه بدونین آئینهای عزاداری محرم، توی نوشآباد زودتر از شهرهای دیگه، یعنی درست بعد از عید غدیر شروع میشن. یکی از این آئینهای محرمی، سقاخوانی نام داره.
توی این مراسم، سه گروه سقاخوان، با رتبههای استادی، پیشکسوتی و شاگردی، توی حلقههای مختلف میشینن، و با نواهایی برگرفته از دستگاههای موسیقی سنتی، شعرهای غمگین محرمی میخونن.
علاوه بر اینها، مراسم خیمهکوبی و خیمهبرداری توی عصر هشتم محرم، کُتَلبندی، پنجهبندان، توغبرداری، و جریدهشویی، آئینهای محرمی دیگهای هستن که هرساله، کلی از عاشقان اهل بیت رو از سرتاسر کشور، به نوشآباد میکشن تا هم تماشا کرده، و هم در مراسم شرکت کنن.
نوشآباد مثل هر شهر کویری دیگهای توی این سرزمین، پر از جاذبههای طبیعی و تاریخیه. همی شهر کوچیک، بیشتر از ۱۵۰ اثر تاریخی داره که ۳۵تاشون ثبت ملی شدن.
حدود نیمی از این آثار تاریخی توی بافت تاریخ شهر نوشآباد هستن که بیش از ۳۱ هکتاره. نصف دیگهشون هم توی کویر این منطقه قرار گرفتن.
خلاصه هرقدر هم که این شهر کوچیک باشه، با یه سفر کوتاه و توی چند ساعت، نمیشه چشم و دلت رو از تماشای زیباییهاش سیر کنی. بیایید نگاهی به معروفترین جاذبههای نوشآباد بیندازیم.
شهر زیرزمینی نوشآباد یا شهر زیرزمینی اویی، بزرگترین شهر زیرزمینی دَستکَندِ جهانه که تا امروز کشف شده! این شهر، که حدود هزاروپونصد سال پیش ساخته شده، کلی اتاق، راهرو، چاه و کانال داره.
نکته قابلتوجه اینکه شهر زیرزمینی اویی، برای زندگی دائمی نبوده. این ساختمون زیرزمینی رو با هدف دفاعی، و برای حفاظت از جون و مال مردم در زمان ناامنی ساختن.
برای تماشای این شاهکار شگفتانگیز معماری کهن، خودتون رو به خیابون امام خمینی نوشآباد برسونین. بعد هم از پلههای آبانبار پائین برین، و از ورودی دوم، قدم به شهر اویی بذارین. این محوطه جادویی، کلی قصههای عجیب داره، پس با دقت به توضیح راهنماها گوش کنین.
مسجد جامع این شهر، مثل بقیه مساجد جامع توی تکتک شهرهای کشورمون، فقط مکانی مذهبی نیست، بلکه سند زندهای از تاریخ و فرهنگ مردم به حساب میاد که ریشه در این خاک دارن.
این مسجد، بیش از نهصد سال پیش، به سبک دوایوانی ساخته شده، یعنی دو ایوان در دو سمت شمالی و جنوبی داره. توی ایوان جنوبی، کتیبهای گچی به خط ثلث هست که چشم تاریخیگردها رو به خودش جلب میکنه.
شبستانی هم در سمت شرقی این مسجد هست. پوشش سقف این شبستان، بهشکل چشمهپوش یا طاق چشمه درست شده. این طاقها ساختمون سادهای دارن، و همه بار پوشش اصلی روی باریکه طاقها رو به زمین انتقال میدن.
مسجد امام علی نوشآباد، در کوچه شهید ساداتالحسینی، نزدیک شهر زیرزمینی اویی قرار گرفته. قدمت این بنا هم مثل خیلی از بناهای تاریخی نوشآباد، به دوره سلجوقی برمیگرده.
خشت و کاهگل، مصالح اصلی این بنای قدیمی هستن، که داخلش رو توی تابستونها خنک، و توی زمستونها گرم نگه میدارن.
این مسجد دو شبستان رویهم داره. شبستان بالایی، جزو اصلی مسجد بوده، چون روی سازههای خیلی قدیمی قرار گرفته، نه اونها سازههایی که بعدها اضافه شدن. در ضمن این شبستان هیچ در و پنجرهای نداره!
برای رفتن به شبستان پائینی، از درِ آهنی وارد فضای هشتی میشیم، یعنی همون فضای سرپوشیدهای که ورودی خونههای قدیمی بود. شبستان، دو پله پائینتر از این هشتی قرار داره.
علاوهبر این دو مسجد، مسجد حاج سيدحسين، مسجد امام حسن مجتبی (ع) و چند مسجد دیگه هم توی نوشآباد هستن که هم بناهاشون ارزش تاریخی زیادی دارن، و هم فضای معنویشون، روحتون رو تازه میکنه.
قلعه خشتی سیزان، دژی نظامی بوده که برای مقابله با هجوم یاغیها بنا شده. این بنا از خشت و گِل ساخته شده، اما فوقالعاده مستحکم بوده و همچنان پابرجاست.
جالبه بدونین تو زمانهای قدیم، هربار خبر از حمله یاغیها میشده، اهالی نوشآباد، اعضای خانواده و اموال ارزشمندشون رو به این دژ میآوردن تا در امان بمونن. نُه برج دیدبانی هم داره که به مراقبت از قلعه و افرادش کمک میکردن.
البته قلعه خشتی، طی سالهای بعد، کمکم کاربرد دفاعی خودش رو از دست میده، و به محلی مسکونی تبدیل میشه. تا همین سالهای اخیر، یکی از خاندانهای معروف منطقه، توی این بنای تاریخی زندگی میکردن.
خونه تاریخی ارباب، یا اونطور که بعضی مردم محلی صداش میکنن، خونه ارباب ذبیح، بهاندازه بقیه آثار تاریخی نوشآباد قدیمی نیست.
قدمت این خونه تاریخی کمتر از صدساله، ولی یکی از دیدنیترین بناهاست، چون فرهنگ و سبک زندگی مردم این منطقه کویری رو پیش چشمتون به تصویر میکشه.
هنوز هم درختهای حیاط این خونه سبز و حوضش آبی هستن. هنوز هم وقتی وسط حیاطش میایستی و به بالا نگاه میکنی، برخلاف خونههای اینچنینی توی شهرهای بزرگ، چیزی جز آسمون نمیبینی!
اگه چند دقیقهای روی ایوون بشینین، سرتون رو به ستونهاش تکیه بدین، و با دقت گوش کنین… صدای رفتوآمد مهمونیها و مراسم آئینی و بازی بچههایی رو میشنوین که صد سال تاریخِ فراموشنشدنی این خونه رو شکل دادن.
بنای تاریخی شترخان، حدود صد سال پیش توی بافت تاریخی نوشآباد برپا شد. این بنا شامل تالار اصلی، اتاقهای جانبی، انبار، محل نگهداری شتر، بارانداز کاروانها و اتاقی برای ساربانها بود.
حدود بیست سال پیش، قرار شد موزه مردمشناسی نوشآباد توی این بنا راه بیفته، و وسایل بافندگی و کشاورزی مردم منطقه، و اسباب زندگی و صنایع دستی و همه اون چیزهایی که به سبک زندگی کویری مربوط میشن، به نمایش گذاشته بشه.
ولی گویا کار مرمت هنوز به پایان نرسیده، و اخیرا هم بنای شترخان در معرض خرابیهای بیشتری قرار گرفته! شاید تا وقتی شما قصد سفر به نوشآبادِ زیبا رو میکنین، این بنای صدساله هم مرمت شده باشه و بتونین از خود بنا و آثار داخل موزهش بازدید کنین.
این دو امامزاده، خواهروبرادری هستن که نَسَبشون به امام موسی کاظم (ع)، هفتمین امام شیعیان دوازدهامامی میرسه. این خواهروبرادر در دو محل به خاک سپرده شدن، و بین دو مدفن، شبستانی ساخته شده تا رفتوآمد رو راحتتر کنه.
قدمت بنای آرامگاه به دوره صفوی، یعنی حدود سیصد تا پونصد سال پیش برمیگرده. گنبد آجرکاری و سبک معماری بنا هم مربوط به همون دوره تا دوره قاجار، یعنی صد سال پیش میشه.
اگه اهل مذهبیگردی هستین، و دوست دارین در کنار تماشای آثار تاریخی، دلی هم صفا بدین، علاوه بر رقیه بانو و شاهزاده ابراهیم، سری به امامزاده سلیمان، امامزاده حسن، امامزاده محمد، امامزاده قاسم، امامزاده محمود، امامزاده اسحاق، و امامزاده محمدبنموسی هم بزنین.
آبانبار مرکزی، آبانبار چالهسی، و آبانبار درب ریگ، سه آبانبار معروف این شهر هستن، که واقعا ارزش دیدن دارن. هر سه تا مربوط به دوره قاجار میشن، و بین صد تا دویست سال قدمت دارن.
آبانبار چالهسی نزدیک مسجد جامع قرار گرفته، و همون آبانباریه که برای ورود به شهر زیرزمینی اویی، باید سراغش برین. پس قبل از ورود به شهر زیرزمینی، میتونین از این بنای جذاب هم دیدن کنین.
نوشآباد یکی از چهار شهر آرانوبیدگله، و در نزدیکی کاشان هم قرار گرفته. نزدیکی این شهرها و فرهنگها بههم، باعث شده خیلی از غذاهاشون مشترک باشن.
برای نمونه، خوراک گوشت لوبیا و شویدپلو، کشک بادمجون، کالجوش و قیمهریزه، از خوشمزهترین غذاهای نوشآباد هستن که توی بقیه شهرهای این منطقه هم جزوی از فرهنگ غذایی مردم به حساب میان.
اما اگه به نوشآباد رفتین سراغ دو تا خوراکی رو بگیرین که مختص همین شهر هستن و جای دیگهای پیدا نمیشن. اول، نون محلی نوشآباد که به نون خشک معروفه. اگه بتونین نون خشک تنوری پیدا کنین که دیگه عالی میشه!
دوم، قهوه آنوشه یا نوشیدنی سنتی مردم نوشآباده، که روش درستکردنش، بیش از دویست سال قدمت داره، و یکی از معدود روشهای آمادهسازی قهوه به سبک ایرانیه.
این نوشیدنی بهخاطر شیرینی شکر، گرمی هل و دارچین و نشاطآوری کاکائوی موجود در اون، برای افراد عزادار مناسبه. برای همین توی مجالس عزاداری نوشآباد سرو میکنن، و به اون قهوه عزا هم میگن!
میگن در زمانهای قدیم، قهوه و کاکائو، بهعنوان سوغات فرنگ، سر از نوشآباد در میارن. نوشآبادیها که با روش فرنگی برای خوردن قهوه و کاکائو آشنا نبودن، روش خودشون رو ابداع میکنن.
اونها قهوه رو همراه کاکائو و شکر، حدود چهل دقیقه دم میکنن. بعد هم هل و دارچین بهش اضافه کرده، و چند ساعت دیگه صبر میکنن تا حسابی دم بکشه. خلاصه اگه گذرتون به نوشآباد افتاد، از قهوه انوشه غافل نشین، که توریستهای اروپایی و آمریکایی هم طرفدارش هستن!
نویسنده: مهدی فیروزی
بلاگر، نویسنده و مترجم هستم. به علوم شناختی، ایدهپردازی، کارآفرینی و زبانهای خارجی علاقه زیادی دارم.