حمام سلطان امیر احمد کاشان | گرمابه تاریخی کاشان

تصور کنید خودتون رو در روزگاری که به گرمابه‌‌ای سنتی و دلنشین رفتین. صدای همهمه از هر طرف شنیده می‌شه. یکی داره قِلیونِ بعد حمومش رو دود می‌کنه و یکی داره چای قند پهلوش رو با استکان کمر باریک نوش جان می‌کنه. اون طرف‌تر صدای دلاک و مشت و مالش واسه مشتری‌ها، تا عافیت گفتن هم‌محلی‌ها به همدیگه، شنیده می‌شه. اون موقع‌ها حموم رفتن خودش یه جور تفریح بوده. روزگاری که حتی خیالش هم لبخند کنج لبتون میاره.
تصورتون از حموم به کلی عوض می‌شه اگه فقط یه بار، پا به گرمابه سلطان امیراحمد کاشان بزارین. جایی که خیلی‌ها بعد از دیدنش؛ ای‌کاش می‌گن که، متولد اون دوران بودن تا شانس حموم کردن تو چنین فضایی رو داشتن. مکانی که هر طرفش رو نگاه می‌‌کنی آرام‌بخش و روح نوازه. درسته که امکان حضور تو اون زمان نیست، ولی با آشنا شدن با تاریخچه و محیط و داستان‌های این حموم می‌تونیم سفری خیالی به اون دوران داشته باشیم.

تاریخچه حمام سلطان امیر احمد کاشان

حموم سلطان امیراحمد کاشان یکی از زیباترین جاذبه‌های تاریخی کاشانه. قدمت این حموم به دوره صفویه می‌رسه. دوره‌ای که کاشان یه شهر اعیون و اَشرافی بود و جای خوشگذرونی پادشاه‌ها به حساب می‌اومد. این حموم اسمش رو از امامزاده نزدیک به خودش گرفته که گفته می‌شه از نوادگان امام جواد (ع) بوده. گرمابه سلطان امیراحمد تو دوره صفویانساخته شده و جزو آثار ملی ایران هم ثبت شده. حدود ۳۰۰ سال پیش زلزله سختی تو شهر کاشان اتفاق می‌افته که این حموم هم از آسیبش بی‌نصیب نمی‌مونه . بعد از این زلزله حموم مَرِمت می‌شه و صد سال بعد یه‌بار دیگه تو دوره قاجار بازسازی می‌شه. این بنا بعد از کاربرد اصلیش یعنی گرمابه، مدتی به عنوان سفره‌خونه و قهوه‌خونه استفاده می‌شده، اما در حال حاضر به عنوان موزه فعالیت می‌کنه.

گرمابه سلطان امیراحمد تو یه محله تاریخی شهر کاشان تو خیابون علوی و کوچه‌ سلطان امیراحمد قرار داره. این‌جا به جاذبه‌های گردشگری زیادی مثل خونه طباطبایی‌ها، خونه بروجردی‌ها، خونه عباسیان نزدیکه. حموم‌های ایرانی به خاطر معماری بی‌نظیر و داستان‌‌هاشون، شهرت جهانی دارن. معمولاً افرادی که موقعیت مالی خوبی داشتن کارهای خیریه مثل ساختن مدرسه، مسجد و حموم برای مردم انجام می‌دادن. تو همین شهر کاشان حموم‌های تاریخی زیادی مثل حموم باغ فین، حموم عبدالرزاق خان، حموم محتشم و حموم گذرنو هستن. ما می‌خایم بریم سراغ معرفی یکی از بهترین‌های کاشان.

حمام فین کاشان

حموم‌های امروزی صرفاً واسه شستشو استفاده می‌شه ولی گرمابه‌های قدیم یه جورایی نقش فرهنگی پررنگی رو داشتن. ریز و درشت اخبار شهر و محل رو، می‌تونستی با یه حموم رفتن به دست بیاری. مردم او‌ن‌جا به جز شستشو، ساعت‌ها به گفتگو در کنار هم می‌گذروندن و دیداری تازه می‌کردن. واسه یه تازه وارد به شهر جدید؛ چه جایی بهتر از حموم عمومی شهر که با همه چی آشنا بشه. حتی تاجرها قرارهای کاریشون رو می‌تونستن اون‌جا بذارن. پس حموم فقط یه فضا واسه شستن سر و تن نبوده و نقش مهمی داشته. این محله اعیونی بوده، واسه همین دو حموم مردونه و زنونه جدا داشته و هم‌زمان کار می‌کردن.

معماری حمام سلطان امیر احمد کاشان

چیزی که یه حموم رو از بقیه بنا‌ها متمایز می‌کنه معماری حمومه. معمارها معتقدن حموم‌های سنتی از پیچیده‌ترین بنا‌ها هستن. این‌جا حموم‌های سنتی واسه نگه‌داشتن گرما تو دل خودشون و در اَمون موندن از سرمای اُستُخون سوز کویر باید پایین‌تر از سطح زمین و تو دل خاک ساخته می‌شدن. دیواره‌های حموم از داخل کوچه ارتفاع بلندی ندارن و علتش همین گود بودن حمومه. البته این تکنیک واسه خیلی از بنا‌ها و خونه‌های دیگه تو کویر به کار می‌ره. با این کار کمترین هدر رفت انرژی انجام می‌شده. تو حموم‌های سنتی بخش زنونه و مردونه کاملاً از هم جداست. تو نگاه اول قبل از ورود، سردر حموم رو می‌بینن که آیه‌ای از قرآن تو قاب گچ‌بری نوشته شده. این کار رو تو بناهای قدیمی واسه تبرک بنا و دور شدن شیطان می‌کردن.
اگر از در ورودی عبور کنین و نگاه‌تون رو کمی پایین بیارین. یه سالن بزرگ هشت ضلعی می‌ببینین که یه حوض هشت ضلعی هم تو دل خودش جا داده. هشت ستون هم واسه دورتادور فضای میانیش به‌کار بردن که فضای نشستن رو از میانی جدا می‌کنه. تصور کنید زمانی رو که مردم روی سکوهای کنار این حوض می‌نشستن. یه استکان چای به دستشون و بقچه لباس کنارشون، گل می‌گن و گل می‌شنون. زیر سکوهایی که می‌نشستن یه حفره بوده که می‌تونستن کفش‌هاشون رو اون‌‌جا بزارن ولی الان اون حفره‌ها با نورپردازی پر شدن. چیزی که با دیدن این فضا تصور شما رو از یه حموم به هم می‌زنه معماری منحصربه‌فرد و تزیینات بسیار زیبای اونه. آهک بری‌ها، گچ‌بری‌ها، کاشی‌کاری‌ها، حکاکی‌ها، همه و همه دست به هم دادن تا نگاه شما رو به خودشون خیره کنن. این مات موندن، همون کاریه که هنر ایرانی با چشم و ذهن شما می کنه و تو گرمابه کویری به خوبی دیده می‌شه. تو این بنا قراره هر لحظه براتون جذاب باشه. پس؛ از راهرویی که روبرتونه وارد اولین فضای حموم یعنی سربینه بشین.

معماری حمام سلطان امیر احمد

سربینه حمام سلطان امیر احمد

واسه حموم کردن اول باید لباس‌ها رو تو رخت‌کنی جا گذاشت که بهش می‌گن سربینه. پس وارد دالان باریک بشین تا توی حمام سلطان امیر احمد بعد از یه دالان باریک به سربینه می‌رسین.
شیشه‌های رنگی (گلجام) تو سوراخ‌های سقف گنبدی بالای سرتون پیداست. یه سیستم ساده اما اصولی، واسه تنظیم نور و دما تو فصل‌های مختلف سال. با گذاشتن و برداشتن این شیشه‌های محدب، دما و نور رو تنظیم می‌کردن. تو هر حمومی یه نفر به اسم حمومی کار دَخل و خَرج رو عهده‌دار بوده. حمومی، همه‌ی اهل محل رو می‌شناخته و خبرهای داغ زیر دست اون می‌اومده. مسئول بقیه کارکنان بوده و هم این‌جا تو سربینه می‌نشسته. مردم بعد حموم دوباره به همین‌جا برمی‌گشتن و یه کم روی سکوها می‌نشستن تا دمای بدنشون متعادل بشه بعد می‌رفتن. بعضی روزها مثل ایام جشن، حمومی از نقال یا قصه‌گویی دعوت می‌کرده تا مردم رو با نَقل‌ها و حرف‌های شیرینش سرگرم کنه. شاید واسه همینه که تو طراحی و نقاشی دیوارهای سربینه سلیقه‌ی ‌بیشتری به‌کار بردن. کاشی‌های فیروزه‌ای و طلایی، گچ‌بری‌های چند لایه، سقف‌های طاقی شکل، نقاشی‌های روی دیوار و خشت به خشت هنری که تو طراحی و معماری این بنا به کار رفته، باعث شده از برجسته‌ترین حموم‌های ایران به‌حساب بیاد.

سربینه حمام سلطان امیر احمد

بعد از سربینه وارد یه دالان کم ارتفاع و باریک می‌شدن که بهش می‌گن «میان‌در». مسیر پیچ وخم داری که علتش می‌تونه ممانعت از تبادل رطوبت و حرارت حموم به قسمت سربینه باشه. مسیر خیلی طولانی نیست، اما دَرِ اتاق‌های نظافت، دستشویی و سکویی که لنگ‌های خیس رو خشک می‌کردن به چشم می‌خوره. تو اتاق نظافت کارهای مثل اصلاح موی زائد، حجامت، ناخن گرفتن، خَتنه، سوراخ‌کردن گوش دخترها و خال‌کوبی انجام می‌شده.

گرم‌خانه حمام سلطان امیر احمد

 از راهرویی که گفتیم عبور می‌کنیم و به گرم‌خونه می‌رسیم. باز هم یه سقف گنبدی با نور طبیعی می‌بینیم. کاشی‌های زیبای کار شده روی قسمت‌های پایینی دیوارها رو می‌تونین ببینن که مربوط به همون دوره صفویه‌ست. عبور از میان‌در قبل از وارد شدن به این‌جا کمک می‌کرده که نه‌تنها گرما کلافشون نکنه بلکه حس لذت‌بخشی داشته باشن. دَلاک با کیسه و سفید آب کمک می‌کرده تا غبار از تن مشتری‌هاش پاک کنه. اون زمان شامپو و صابونی نبوده و از گل سرشور واسه شستن مو‌هاشون استفاده می‌کردن.

خَزینه حمام سلطان امیر احمد

روبروی در ورودی گرم‌خونه حمام سلطان امیر احمد، یه سکوی یه متری هست که یه حوض داخلشه و بهش میگن خزینه. یه ظرف بزرگ مسی کف این حوضه که زیرش یه کوره گذاشتن و اسمش «تون» بوده. کسی که گرمای شدید مورد نیاز واسه گرم کردن آب رو تحمل می‌کرده و مسئول این بخش بوده بهش تون تاب می‌گفتن. واقعاً تاب‌آوردن کنار این آتیش و روشن نگه داشتنش اونم تو فصل تابستون کار هر کسی نبوده. تون تاب با هیزم و گاهی فضولات حیونی آتیش خزینه و روشن نگه می‌داشته. گرما و دود این آتیش به کمک کانال‌ها و دودکش از اون‌جا خارج می شده. سمت راست خزینه یه حوض دیگه هست که با لوله سفالی (تنبوشه) پر می‌شده و منبعش رو پشت بومه. از آب سرد حوض و آب گرم خزینه طاسی (کاسه‌ای) برمی‌داشتن و مشغول استحمام می‌شدن.

خزینه حمام سلطان امیر احمد

اعیان و اشراف وقتی هوس حموم عمومی به سرشون می‌زد؛ تو قسمت شاه‌نشین گرمابه با کمک خدمه از امکاناتش استفاده می‌کردن. تو کف گرم‌خونه راه‌آب‌هایی بوده که آب کثیف از اون‌جا خارج می‌شده. زیر یه میز شیشه‌ای که روی زمین روبروی خزینه‌ست یه کانال باریک هست که اسمش گربه‌رو بوده. قبلاً سطح این کانال رو با آجر می‌پوشوندن.
به الان نگاه نکنین، قدیم هر کاری آداب‌ورسوم خودش رو داشته. تو حموم کسی که می‌خاسته به گرم‌خونه وارد بشه یا از اون‌جا بره یه کاسه آب‌گرم روی سر بقیه مخصوصا مسن‌ترها می‌ریخته. این کار یه جور ادای احترام بوده. رفیق گرمابه و گلستان بودن خیلی‌ها از همین جا شروع می‌شده.

بخش حموم زنونه قصه‌اش فرق می‌کنه. این بخش جای خوبی بوده واسه درنظرگرفتن یه دختر برای پسرشون. مراسم‌هایی مثل حموم زایمان و حنابندون رو با میوه و شیرینی و جشن و سرور برگزار می‌کردن. سروصدا تو قسمت زنونه بیشتر بوده، مثلاً بچه‌ای که شوینده تو چشمش می‌رفته و گریه و زاری داشته یا همهمه بین زن‌ها. همین‌ها باعث شده حتی امروز هم به جاهای پرسروصدا؛ می‌گن این‌جا مثل حموم زنونه شده.

حمام کوچک حمام سلطان امیر احمد

تا این جا که اومدیم همش صحبت از حموم بزرگ بود اما بریم ببینیم تو حموم کوچیک چه خبره. حموم کوچیک تو دوره قاجار ساخته شده. قبلاً گفتیم این حموم تو محله اعیونی ساخته شده و شاید علت بنای حموم کوچیک با وجود حموم بزرگ همین وسع مالی مردم محلش باشه. درِ دو حموم از هم فاصله داره؛ حموم کوچیک درش از خیابون اصلی باز می‌شه و این روز‌ها بسته ا‌ست. وجود حموم کوچیک باعث می‌شده که خانم‌ها و آقایون محل، هر وقت به نظافت یا غسل احتیاج داشته باشن منتظر نمونن تا نوبتشون برسه. در طول هفته بیشتر خانم‌ها از حموم بزرگ استفاده می‌کردن و آقایون به حموم کوچیک می‌رفتن و آخر هفته‌ها جابه‌جا می‌شد. دالانی که بین دو حمومه قبلاً به هم راه نداشتن، اما دیوار گرم‌خونه‌ها یکی بوده تا هر دو حموم با هم از آب‌گرم خزینه استفاده کنن. تموم جاهایی که تو حموم بزرگ دیدیم مثل: سربینه، گرم‌خونه، گربه‌رو، گنبد و گلجام، تو حموم کوچیک هم هست. این حموم چه جشن و سرورها به خودش دیده. چه روزهایی که واسه حموم عروس و داماد، این‌جا هلهله و رقص به پا بوده. یا واسه درآوردن رخت سیاه از تن کسی که داغدار عزیزش بوده به حموم می‌آومدن با گذاشتن حنا و اصلاح سر و صورت شخص، رخت سیاه از تنش در می‌آوردن. اگه درست تصور کنین؛ هنوزم صدای هلهله و شادی بچه‌ها و بزرگتر‌ها رو تو حموم و محل می‌شنوین. چه روزگاری شیرینی داشتن و خوشبحال ما که وارث همین آداب قشنگ و بناهای اصیل هستیم.

این‌جا رو خوب ببینین تا بریم سراغ بخش دلنشین داستان.

پشت بام گرمابه سلطان امیر احمد

وقتی به سمت هشتی ورودی برگردیم و گوشه‌‌ی این فضا رو نگاه کنیم یه در می‌بینیم که به پشت بوم باز می‌شه. باید از پله‌ها بالا بریم تا عیشمون از دیدن این اثر تاریخی کامل بشه.

پشت بام حمام سلطان امیر احمد

این حموم حتی پشت‌بوم‌اش هم مثل یه اثر تاریخیه. این‌جا یه صحنه خیلی آشنا می‌بینین. مکانی که همیشه سوژه عکاسی بوده. گنبدهایی می‌بینین که سطحشون همون گلجام‌هاییِ که در موردش گفتیم. نور طبیعی خورشید که از این گلجام‌ها عبور می‌کرده فضای حموم رو روشن می‌کنه و با همین گلجام‌ها دما و رطوبت حموم رو می‌تونستن تو فصل‌های مختلف تنظیم کنن. از ترکیب گِل‌ رُس و روغن بَرزَک یه ماده می‌ساختن به اسم مومینه و باهاش گلجام‌ها رو آب بندی می‌کردن. یه عکس زیبا و موندگار از نمای شهر کویری کاشان می‌تونین روی همین پشت بوم بگیرین. بادگیر‌های خونه بروجردی‌ها نگاه شما رو سمت خودشون می‌کشونه؛ یکی از همون خونه‌های اعیونی که گفتیم تو این محله ا‌ست. اگر به سمت بادگیرها برین یه اتاقک می‌بینین. یادتونه گفتیم آب سرد، با لوله‌های سفالی تنبوشه به حوضچه کنار خزینه می‌ریزه. این‌جا همون منبعی رو می‌بینین که اون آب رو تهیه می‌کنه. زمان قدیم موتورهای برقی برای پمپاژ آب نبوده. دو حلقه چاه واسه تأمین آب استفاده می‌شده. اون‌ها با استفاده از یه سطل به اسم دَلو و یه طناب، آب رو از چاه می‌کشیدن و به این منبع می‌ریختن تا روونه همون حوضچه‌های خزینه و گرم‌خونه بشه.

پایین اومدن از پله‌های بام سلطان امیر احمد یعنی خداحافظی با یک میراث ارزنده شهر کاشان! این بنا تا مرکز شهر کاشان حدود ۵ کیلومتر(۸ دقیقه) فاصله داره. به خاطر نزدیکیش به بناهای تاریخی دیگه می‌تونین تو یه روز از بقیه هم دیدن کنین.
حموم سلطان امیراحمد کاشان سندی دیگه برای اثبات صفا و پاکی بین مردم این دیاره. مکانی که اصالت، تاریخ، هنر، دانش و ذوق مردمان کویر رو به زیبایی به رخ می‌کشه.

 

الهام چنگایی

نویسنده: الهام چنگایی

من الهامم. دختری که مثل تنهاترین نهنگ دنیا, آواز دلنشین سر می‌ده و تو کتاب‌ها غرق می‌شه. مثل یه گنجشک که نوک می‌زنه و روزی می‌گیره، کلماتی که تو مغزم جیک‌جیک می‌کنه، با نوک زدن روی کاغذ و کیبورد میارم. نوشتن رو دوست دارم چون ذهنم رو درگیر و خالی می‌کنه.

نظرات

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک نظر اضافه کنید