شاه عباس صفوی، یکی از پادشاههای ایران بود که اهمیت خیلی زیادی به شهر اصفهان داد. بعد از روی کار اومدن شاه عباس و انتخاب کردن اصفهان به عنوان پایتخت، پروژه ساخت و ساز این شهر بزرگ شروع شد و ساختن پلهایی برفراز زاینده رود از جمله کارهای مهمی بود که این پادشاه انجام داد.
ماهیت پل خواجو با پلهای ساده دیگه تفاوتی نداره؛ پل خواجو مثل همه پلهای دیگه دو منطقه رو به همدیگه وصل میکنه. این پل وظیفه اصلیش اتصال بخش شمالی و جنوبی زاینده روده و از قدیم تا به حال مردم میتونستن از این پل برای عبور و مرور استفاده کنن.
با پیشرفت هنر در دوره صفویه، شاه عباس علاقهای به پلهای ساده قوس مانند عادی که هر جای دیگه به راحتی پیدا میشد، نداشت و اصرار این پادشاه بزرگ بر این بود که پلها باید معماری اصیل ایرانی داشته باشه و باید باعث آرامشبخشی مردم شهر حین عبور از این پلها باشه.
اما این پل به جز اتصال دو بخش زاینده رود، وظیفه مهم دیگهای هم داره و این وظیفه ذخیرهسازی بخشی از آب زایندهرود در روزهای پر آب هستش. بخش شمالی این پل به شکلی ساخته شده که میتونه آب زیادی رو ذخیره کنه.
شاه عباس تاکید زیادی داشت که این پل بتونه به مکان مناسبی برای گذران اوقات فراغت مردم و حتی افراد دربار بشه و به همین خاطره که پل خواجو از زیباترین مکانهای گردشگری استان اصفهان محسوب میشه. اون قصد داشت که بعضی از جشنهای سلطنتی رو روی این پل برگزار کنه و دهانههای این پل موقعیت مناسبی رو ایجاد میکرد تا مردم و افراد دربار بتونن کنار زاینده رود بشینن و به جشن و پایکوبی بپردازن.
پل خواجو روی بقایای پلی ساسانی ساخته شد و این پل یک تصمیم استراتژیک خیلی خوب بود؛ برخلاف سی و سه پل که کارایی چندانی به جز عبور و مرور و زیبایی کلیش نداشت، پل خواجو برای کشاورزهای محله خواجو بسیار مناسب بود.
پل خواجو طوری طراحی شده بود که بتونه آب زیادی رو ذخیره کنه تا در مواقع خشکسالی، کشاورزها از این آب برای کشت محصولاتشون استفاده کنن. فشار آبی که زاینده رود داشت باعث میشد که آسیابهای اطراف همیشه فعال باشن و پل خواجو نقش مهمی در این زمینه ایفا میکرد.
واسه همینه که به پل خواجو اصطلاحا پل بند هم میگن؛ یعنی سازهای که هم کار یک پل رو انجام میده و هم کار یک آببند رو. بعضیها معتقدن که پل خواجو به زیبایی سی و سه پل نیست و میراثشناسهای ایرانی معتقد هستند که زیبایی تو پل خواجو اهمیت کمتری برای معمارها و سازندههای این پل داشته و بیشتر کاربرد این پل بوده که اهمیت داشته.
پل خواجو در مقایسه با پلهای دیگه کاربردهای بیشتری داره که بعضی از این کاربردها حتی به اسکان مسافرهای خانواده اشراف هم مربوط میشه. داخل این پل، کوشکها یا همون کاخهای کوچک دوطبقه پیادهسازی شده که بعضی از خانوادههای اشراف در این کوشکها زندگی میکردن و یک دید بسیار زیبا به زاینده رود داشتن.
ساختار کلی پل خواجو شباهت زیادی به سی و سه پل داره؛ یعنی این که برای ساختن این پل از خشت، آجر، گچ و ساروج استفاده میشد و قرار گرفتن در جریان آب و موندن زیر آب باعث میشد که ستونهای این پل مستحکم باقی بمونه اما طی چند سال اخیر و با خشک شدن زایندهرود، این پل به مرور زمان استحکام خودش رو از دست داده.
به همین خاطره که الان نمیتونید روی پل خواجو قدم بزنید و از تمام زیباییهای این پل لذت ببرین. اما اگه از کسایی که داخل این پل رو دیدن بپرسین و البته اگه عکسهای موجود از این پل رو تماشا کنین، متوجه معماری خارقالعاده، زیبا و ظریف این سازه قدیمی میشین.
این پل ۲۴ دهانه داره که هر از کدوم از این دهانهها از مکعبهای به دقت تراشخورده ساخته شده. برای جمع کردن آب در زیر این پل، برخلاف خیلی از سدهایی که امروزه باهاشون آشنایی داریم از چوبهای بزرگ استفاده شده که همین حالا هم میتونین این چوبهایی که زیر پل کار شده رو مشاهده کنین.
تا به حال روی پل خواجو مرمتهای زیادی انجام شده که یکی از بحثبرانگیزترین مرمتها مربوط به سال ۱۳۸۸ هستش که انتقادهای زیادی به مرمت کارهای این پل انجام شد. این انتقادها به خاطر این بود که سنگهای قدیمی پلههای پل خواجو با سنگهای جدید جایگزین شده بود و به نقل قول از این منتقدها، اصلیت پل خواجو با این عمل زیر سوال رفته و میشه گفت که به این اثر باستانی ضربه زده شده.
از ساخته شدن پل خواجو ۴۰۰ سال میگذره اما هنوز میشه با تماشای این پل لحظه به لحظه ایران بزرگمون رو احساس کرد و تمام اتفاقاتی که توی این ۴۰۰ سال افتاده تا دقیقا به همین لحظه برسیم رو با پوست و استخونمون حس کنیم.
یکی از اتفاقهایی که باعث شد به مرور زمان پل خواجو پایههای ضعیف داشته باشه، عبور و مرور ماشین و خودروهای سنگین بود که البته این موضوع خیلی زود توسط مسئولهای محیط زیست و آثار باستانی ایران پیگیری شد و عبور و مرور ماشین از این پل ممنوع شد. شاید اگه این پیگیریها انجام نمیشد، خیلی زودتر از چیزی که فکرش رو میکردیم، این پل فرو میریخت.
یکی از جاذبههای تماشای پل خواجو، مجسمههای سر شیر نصب شده روی این پل هستش که این سر شیرها از قبرستونهای مخروبه اصفهان به لطف معمارهای این پل جدا شد و به این پل نصب شد که باعث شد تا چشمگیری این پل بیشتر از قبل بشه.
این روزها پل خواجو به خاطر خشکی زاینده رود وضعیت خوبی نداره اما هنوز از جذابیت و چشمنوازی این پل چیزی کم نشده و اگه به اصفهان سفر کردین، حتما به این پل زیبا سر بزنین؛ به خصوص در شبها که به لطف چراغونیهای این سازه، زیباییش بسیار چشمگیرتر میشه.
امیدوارم روزی برسه که زایندهرود خروشانتر از همیشه بازم به این پل استحکام بده و شبهای زیبای پل خواجو بتونین در کنار مردم اصفهان به بازیهای محلیشون مشغول بشین و با سنت قدیمی که مردم اصفهان دارن، کنار پل بشینین و منتظر پیر محله باشید تا بیاد و براتون از داستانها و قصههای قشنگ اصفهان بگه.
نویسنده: امیرحسین والی
با دستها میشه خیلی کارهای خطرناکی انجام داد؛ اما خطرناکترینش نوشتنه. کاری که ازش خسته نمیشم.